آموزش در بستر زندگی چیست؟
بشر از بهشت رانده شد و وسط زندگی قرار گرفت. زندگی او همیشه با روز شروع و هنگام تاریکی آرام میگرفت. او هیچ چیزی را نمی شناخت، نمی دانست چه بخورد، چطور از خودش مراقبت کند و …. اینها مشکلات نخستین بشر هنگام ورودش از ناکجا آباد به زمین بود. تصور کنید جایی پرتاب شوید که حتی نمی دانید چه شکلی است و وسعتش چقدر است؟ اولین مواجهه او با دریا و دیدن آنهمه آب بصورت یکجا چگونه بوده است؟ …
حالا درباره نوزاد تازه از گَرد راه رسیده فکر کنید. خیلی نمی شناسید اش، او هم شما را نمی شناسد. از کسی نمی ترسد، حرف زدن بلد نیست، هیچ قانونی را درک نمی کند، سوء استفاده گر است چون از محبت شما استفاده کرده و بهترین و امن ترین جای خانه را تصاحب می کند. وقت و بی وقت فریاد میکشد و کثیف کاری می کند، اگر از کسی بَدَش بیاید بدون تعارف چنان گریه ای می کند که همه موضوع را بفهمند و …
حالا بگویید دقیقا درباره چه کسی صحبت می کنیم؟ بشر اولیه یا نوزاد خودمان؟
اما نقطه اشتراک همه ما انسان بودن ماست. ما همه در میانه زندگی هستیم. اکنون هزاره ها و قرنها از زندگی ما روی کره زمین می گذرد ولی زندگی بی وقفه جریان دارد. در میانه همین زندگی، علوم مختلف شکل گرفتند و تحولات را خلق کردند پس زندگی منشاء همه دستاوردهای بشری است. به همین دلیل در رویکرد انسان گرا آموزش تنها و تنها در بستر جاری زندگی تحقق می یابد. و عروسکهای نمایشی این بستر را متناسب با کودکان می آفرینند.
موسسه دنیای اسطوره کودکی با شناختی انسانگرایانه با ایجاد بستر زندگی و با کمک عروسکهای نمایشی تلاش می کند تا به دنیای این انسانهای بی نظیر وارد شده و ورودشان را به زندگی تسهیل نمایند.
بدون دیدگاه